سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وفا با بیوفایان ، بیوفایى است با خدا ، و بیوفایى با بیوفا وفا بود نزد خدا . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :2
کل بازدید :111984
تعداد کل یاداشته ها : 40
103/2/5
8:23 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
ققنوس آسمانی[15]
درنگی نیست مارا در ره عشق/ شتاب لحظه ها پا در رکاب است

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی آقاشیر تکنولوژی کامپیوتر حباب زندگی صمیمی با خواهرم راهنما گل نرگس خاک انداز حزب اللهی مدرنیته قلبی از یخ قلبی از یخ قدرت شیطان مجله نسل جوان بیسیم چی دل سخن دل کسی که مثل هیچکس نیست همیشه در رویا بزرگترین پایگاه نشر اس ام اس عشق الهی دختر تنها اولین شب آرامش آپارنا فاشیون انجمن های ایران دانلود عکس های جالب استاد محمدرضا شجریان روایت های اسمانی سایت شهید آوینی آخرین اخبار سینمای ایران و جهان تبدیل انلاین ارز پایگاه اطلاع رسانی حسین مداحی کامپیوتر/ موبایل/ قالب/ کد و... سعید حق داد اینجا چراغی روشن است چی چگونه کار می کند؟ دانلود آهنگهای درخواستی سایت تخصصی دانلود رنگ جوانی داداش رضا و آبجی شبنم و دوستان کانون گفتمان قرآن اندیشه قم رویاهای کلاسیک گالری عکس مسلمانان شیعه نیوز دیکشنری آنلاین فارسی با تکنولوژی Ajax جالب ترین نرم افزارها بهداشت جنسی خانم ها بهداشت جنسی مردان گالری عکس مسلمانان بانک فیلم و صوت مذهبی زیارت حرم امام رضا بصورت انلاین عشق دل سوز ترفندها و بازیهای کامپیوتری تا ریشه هست، جوانه باید زد...

دستورات زیادی در مورد چگونگی آمیزش جنسی از طرف دین و علم رسیده است که عمل کردن به آنها از طرفی باعث مطلوب شدن زندگی زناشویی می شود و از طرف دیگر باعث بوجود آمدن نوزادی سالم، قوی و باهوش می گردد.
زمان آمیزش، مکان آن، فکر و اندیشه زوجین، خصوصیات روحی آنها، اعمال و رفتار آنها تأثیر زیادی بر رشد جسمی و هوشی نوزاد دارد
بعضی از دستورات مربوط به آمیزش در زیر بیان می شود.

1-آمیزش جنسی در بعضی زمانها حرام است و در بعضی زمانها بهتر است انجام نشود. این زمانها چنین است. دروان قاعدگی، روزهای ماه مبارک رمضان، اول و آخر و وسط هر ماه، بعد از ظهر، شب عید فطر، بین اذان و اقامه، شب نیمة شعبان، در ساعت اول شب، شبی که قرار است فردای آن روز به مسافرت بروید، روزی که خورشید گرفتگی شده یا شبی که ماه گرفته است، شب یا روزی که باد سرخ می وزد یا زلزله شده است، طلوع فجر تا طلوع آفتاب، غروب خورشید تا غروب شفق یعنی زمانی که هوا به طور کلی تاریک می شود، شب عید قربان، دوران بارداری.

2-گفته شده است که آمیزش جنسی در این زمانها بهتر است.انتهای شب، شب جمعه، شب دوشنبه، شب سه شنبه، روز پنج شنبه به هنگام زوال آفتاب.

3-از آمیزش در این مکانها خود داری شود. زیر درخت، پشت بام، در کشتی، جایی که کودک وجود دارد، رو به قبله یا پشت به قبله

4-به حالت ایستاده، عریان و برهنه آمیزش نکنند.

5-شوهر از ادخال در پشت زن جلوگیری کند.

6-با شکم پر همبستر نشوند.

7-زن و شوهر در بستر همدیگر را معطل نگذارند و همبستری سریع و بدون مقدمه انجام نشود.

8-خود را معطر و خوشبو سازند.

9-در آمیزش افراط نکنند.

10-اگر شوهر در خواب محتلم شد و یا یکبار آمیزش کرده است، پیش از غسل کردن آمیزش نکند

11- زن و مرد هر کدام برای پاک نمودن خود از ترشحات عمل جنسی دستمال جداگانه ای داشته باشند.

12- هنگام آمیزش به یاد خداوند باشند و به مسائلی مانند شجاعت، علم، خلاقیت فکر کنند و از خیال کردن در مورد مردان و یا زنان دیگر یا افکار زشت خود داری نمایند.

کتابهایی در این مورد مطالعه نمائید مانند پیوند دو قلب، خستگی جنسی، بهشت خانواده و…..


  
  

 

آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند.

·         عمده آدم ها. 

§          حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند.

·         مردگانی متحرک در جهان.

§         خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌اشان یکی است.

آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند.

·         آدم های معتبر و با شخصیت.

§         کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند.

·         شگفت انگیز ترین آدم ها.

§         در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدم ها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

 

و ما از کدام دسته ایم؟

 


  
  

بخش اول:

سؤالات مربوط به آینده زندگی

1- به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

2- ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟

3- افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟

4- چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟

5- نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟

6- نظر شما در مورد مهریه چیست؟

7- زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟

8- آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟


بخش دوم:

سؤالات مربوط به خانواده همسر


1- از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)

2- سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

3- خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟

4- خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟

5- خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟

6- خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟


بخش سوم:

سؤالات مربوط به مسائل اقتصادی


1- انتظارات اقتصادی شما از همسرتان تا چه اندازه است؟

2- نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟

3- چه کاری را برای اشتغال انتخاب خواهید کرد؟

4- تصور شما از صرفه جویی چیست؟

5- چقدر معتقد به صرفه جویی و قناعت در منزل هستید؟

6- شما مایلید همسر شما در خرید لوازم زندگی، چه مسائلی را رعایت نماید؟


بخش چهارم:

سوالات مربوط به مسائل فرهنگی


1- تحصیلات شما چقدر است؟

2- آیا قصد ادامه تحصیل دارید یا خیر؟ در چه رشته ای و از چه طریقی و در کجا؟

3- در طول سال چند کتاب غیر درسی مطالعه میکنید؟

4- مطالعات شما اغلب در چه زمینه هایی بوده است؟

5- بهترین کتابهایی که تاکنون خوانده اید را اگر ممکن است نام ببرید؟

6- معمولاً چه نشریاتی را مطالعه می کنید؟

7- اگر ممکن است چند نفر از شخصیتهای مورد نظر و احترامتان[ شخصیتهای فرهنگی، مذهبی، هنری، سیاسی و...] را نام ببرید و دلیل محترم بودن آنها نزد شما چیست؟


بخش پنجم:

سؤالات مربوط به مسائل روحی و عاطفی


1- از چه نوع افرادی احساس انزجار و ناراحتی می کنید؟ چرا؟

2- اجتماعی بودن در نظر شما یعنی چه؟

3- خودتان را تا چه اندازه ای اجتماعی می دانید؟

4- در اصلاح دیگران چگونه عمل می کنید و نوع واکنشهای شما در مقابل مشکلات چگونه است؟

5- چقدر خود را خونسرد می دانید؟

6- منطقی بودن را چه می دانید؟

7- چقدر در زندگی خود را منطقی میدانید؟

8- واقع گرا هستید یا احساساتی؟

9- بیشتر تأثیر گذارید یا تأثیر پذیر؟ به چه میزان؟

10- چه چیزهایی موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود؟

11- در مواقع عصبانیت چه می کنید؟

12- دروغ گفتن را در چه مواردی جایز می دانید؟

13- در چه مسائلی سختگیر هستید؟

14- آیا انتقاد پذیر هستید؟در مقابل انتقاد چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟

15- چگونه از دیگران انتقاد می کنید؟

16- در اکثر اوقات شاد هستید یا افسرده؟

17- در زندگی چگونه تصمیم می گیرید؟ تا چه اندازه قدرت تصمیم گیری دارید؟

18- در مسائل اساسی زندگی شخصیتان، خودتان تصمیم می گیرید یا خانواده تان؟


بخش ششم:

سؤالات مربوط به مسائل مذهبی


1- اعتقادتان به خدا چگونه است؟ آیا این اعتقاد توانسته شما را از گناه باز دارد؟

2- آشنایی شما با مسائل و دستورات مذهبی چقدر است؟

3- آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟

4- رعایت حجاب را تا چه اندازه ضروری می دانید؟ تا چه حد آن را رعایت می کنید؟دلیل آن چیست؟

5- چقدر با قرآن آشنا هستید؟


بخش هفتم:

سؤالات مربوط به روابط خانوادگی


1- میزان دلبستگی شما به پدر و مادرتان تا چه حد است؟

2- پدر و مادر شما چگونه با شما برخورد می کنند؟

3- چقدر در فامیل و خانواده محبوبیت دارید؟ دلیل آن چیست؟

4- عکس العمل والدین شما در مقابل شکستهای شما در زندگی چگونه است؟


بخش هشتم:

اساسی ترین سؤالات خواستگاری


1- چه توقعاتی از زندگی آینده خود دارید؟

2- چه توقعاتی از همسر آینده خود دارید؟

3- آرزوهای بزرگ شما چیست؟

4- مشکلات را چگونه و تا چه حد تحمل می کنید؟
 


------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- ---------


 


چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود:

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید .
نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:
نظر شما در مورد حجاب چیست؟
- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد

3 - به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟
آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟
آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟
آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟
آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟
آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟
آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟
آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟
آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟
آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟
آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟
و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

4- حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند:

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد
مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....
یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟
مثلا:
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ....، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)

ب ) سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد
مثلا:
با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)
- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.
- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،

ج ) انعطاف پذیری
این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.
به این سئوال توجه کنید:
اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)
در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:
باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:
به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت
18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.
( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)
نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.

د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد
شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....

هـ) مسائل اقتصادی خانواده
این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد
مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟
سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.
یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟

ز) صفات شخصی و روانی:
افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:
این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.
این سئوال را دقت کنید:
آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟
آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟
آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟
چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

ط) دوستان
اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.
سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)
با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)
با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

ی) خانواده فرد
سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.
ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان
این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.
( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)

ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده
شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا .....
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد..

م ) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد. هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود شناسایی حاصل کنید، باز توصیه می کنم که مقالات بخش ازدواج سایت همدردی را به دقت مطالعه فرمائید، مخصوصا مقاله « اگر چنین هستید، صبر کنید ازدواج نکنید» این بار این مقاله را از دیدگاه دیگری بخوانید.
از این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)

در خاتمه توصیه دیگری هم دارم.
از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

منبع: سایت مشاور خانواده همدردی و مثل باران


  
  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هموطنان عزیز

همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران  این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟

از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و  بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.

خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند،  ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است.. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.

باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است.  فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.

باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.

به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟

به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.

به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.

مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.

به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایر? خود می‌آورد.

چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟

مردم!

ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز  به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی  با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیق? دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد. 

ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. هم? ما به چهر? رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبان? شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.  

مردم!

علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصان? خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب  همچنان در طول سال‌ها  ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.

تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست.  به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.

 امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است.  ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.

امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.

مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:

- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.

به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید.  به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری  را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.

- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.

- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.

- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.

- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی  شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است!  متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است..  این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.

- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند.  رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.

شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای  عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.

در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.

در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما  مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست.. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.

گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و  با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:

- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی

- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند

- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات

- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها

- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل

- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از  قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر

- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور

- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور

- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی

- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی

در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند،  به ویژه  کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام  شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای  خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم. 

                                                                                                میر حسین موسوی

                                                                                                    10/4/88

 


  
  


خدا را دوست دارم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم : خدا را دوست دارم ...

 


87/11/24::: 2:58 ع
نظر()
  
  

الفبای خوشبختی

A – Accept : پذیرا باشید:
دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید ، رفتارها و نظرات آنها را درک کنید.
B- Break away : خودتان را جدا سازید:
خود را از تمام چیزهایی که مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید.
C- Creat : خلق کنید :
خانواده ای از دوستان و آشنایانتان تشکیل دهید و با آنها امیدها ، آرزوها ، ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید.
D – Decide : تصمیم بگیرید:
تصمیم بگیرید که در زندگی موفق باشید . در آن صورت شادی راهش را به طرف شما پیدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد.
E- Explore : کاوشگر باشید :
جستجو و آزمایش کنید . دنیا چیزهای زیادی برای ارائه کردن دارد و شما هم قادرید چیزهای زیادی را ارائه دهید. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنید خودتان را بیشتر می شناسید.
F- Forgive : ببخشید :
ببخشید و فراموش کنید . کینه فقط بارتان را سنگین تر می کند و الهام بخش ناخوشایندی است. از بالا به موضوع نگاه کنید و به خاطر داشته باشید که هر کسی امکان دارد اشتباه کند.
G- Grow : رشد کنید:
عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند.
H – Hope : امیدوار باشید:
به بهترین چیزها امید داشته باشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکان پذیر است ، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید.
I- Ignore : نادیده بگیرید:
امواج منفی را نادیده بگیرید . روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیت های گذشته را بخاطر بسپارید . پیروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقیت های آینده هستند.
J – Journey : سفر کنید:
به جاهای جدید سر بزنید و با فکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنید . سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید ، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن می کنید.
K – Know : بدانید:
بدانید که هر مساله ای هر چقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد . همان طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقت فرسای زمستان می آید.
L – Love : دوست بدارید :
اجازه دهید که عشق به جای نفرت ، قلبتان را پر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد ، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است ، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.
M – Manage : مدیر باشید:
بر زمان مدیریت داشته باشید ، تا استرس و نگرانی کمتری شما را رنج دهد . استفاده درست از زمان باعث می شود که روی موضوعات مهم بهتر تمرکز کنید.
N- Notice : توجه کنید:
هرگز افراد فقیر ، ناامید ، رنج کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید از آنان دریغ نکنید.
O-Open : باز کنید:
چشم هایتان را باز کنید و به تمام زیباییهایی که در اطرافتان وجود دارد نگاه کنید ، حتی در سخت ترین و بدترین شرایط ، چیزهای زیادی برای سپاسگزاری وجود دارد.
P –Play : بازی و تفریح کنید:
فراموش نکنید که در زندگیتان تفریح و سرگرمی داشته باشید . بدانید که موفقیت بدون شادی و لذت های مشروع ، مفهومی ندارد.
Q – Question : سوال کنید:
چیزهایی را که نمی دانید بپرسید ، زیرا که شما برای یاد گرفتن به این کره خاکی آمده اید.
R – Relax : آرامش داشته باشید:
اجازه ندهید که نگرانی و استرس بر زندگی شما حاکم شود و به یاد داشته باشید که همه چیز در نهایت درست خواهد شد.
S – Share : سهیم شوید:
استعدادها ، مهارتها ، دانش و توانائیهایتان را با دیگران تقسیم کنید ، زیرا هزاران برابر آن به سمت خودتان برمی گردد.
T – Try : تلاش کنید:
حتی زمانی که رویاهایتان غیر ممکن به نظر می رسند تلاشتان را بکنید . با تلاش و مشارکت در انجام کارها ماهرو خبره می شوید.
U – Use : استفاده کنید :
از استعدادها و توانایی ها یتان به عنوان بهترین هدیه استفاده کنید . استعدادهایی که تلف شوند ارزشی ندارند. استفاده صحیح از استعدادها و تواناییهایتان برای شما پاداش های غیرمنتظره ای به دنبال دارد.
V – Value : احترام بگذارید:
برای دوستان و اقوامی که شما را حمایت و تشویق کرده اند ، ارزش قایل شوید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای آنها انجام دهید.
X – X-Ray : اشعه ایکس:
با دقت و شبیه اشعه ایکس به قلب های انسانهای اطراف خود بنگرید در نتیجه شما زیبایی و خوبی را در قلب آنها خواهید دید.
Y – Yield : اجازه دهید:
اجازه دهید که صداقت و درستکاری وارد زندگیتان شود. اگر شما در راه درستی حرکت کنید درانتها خوشبختی را خواهید یافت .
Z – Zoom : تمرکز کنید:
زمانی که خاطرات تلخ ، ذهنتان را پر کرده است ، به جاهای شاد بروید . اجازه ندهید که تلخی ها مانع رسیدن شما به اهدافتان شود. در عوض روی توانایی ها ، رویاها و فردایی روشن تمرکز کنید

(نادر طهماسبی)


87/7/25::: 1:38 ع
نظر()
  
  
<      1   2