سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :1
کل بازدید :113086
تعداد کل یاداشته ها : 40
103/9/4
2:57 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
ققنوس آسمانی[15]
درنگی نیست مارا در ره عشق/ شتاب لحظه ها پا در رکاب است

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی آقاشیر تکنولوژی کامپیوتر حباب زندگی صمیمی با خواهرم راهنما گل نرگس خاک انداز حزب اللهی مدرنیته قلبی از یخ قلبی از یخ قدرت شیطان مجله نسل جوان بیسیم چی دل سخن دل کسی که مثل هیچکس نیست همیشه در رویا بزرگترین پایگاه نشر اس ام اس عشق الهی دختر تنها اولین شب آرامش آپارنا فاشیون انجمن های ایران دانلود عکس های جالب استاد محمدرضا شجریان روایت های اسمانی سایت شهید آوینی آخرین اخبار سینمای ایران و جهان تبدیل انلاین ارز پایگاه اطلاع رسانی حسین مداحی کامپیوتر/ موبایل/ قالب/ کد و... سعید حق داد اینجا چراغی روشن است چی چگونه کار می کند؟ دانلود آهنگهای درخواستی سایت تخصصی دانلود رنگ جوانی داداش رضا و آبجی شبنم و دوستان کانون گفتمان قرآن اندیشه قم رویاهای کلاسیک گالری عکس مسلمانان شیعه نیوز دیکشنری آنلاین فارسی با تکنولوژی Ajax جالب ترین نرم افزارها بهداشت جنسی خانم ها بهداشت جنسی مردان گالری عکس مسلمانان بانک فیلم و صوت مذهبی زیارت حرم امام رضا بصورت انلاین عشق دل سوز ترفندها و بازیهای کامپیوتری تا ریشه هست، جوانه باید زد...

 

ای ساربان  ای کاروان لیلای من کجا می بری                با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری

ای ساربان کجا می روی                     لیلای من چرا می بری

در بستن پیمان ما تنها گواه ما شد خدا                       تا این جهان برپا بود این عشق ما بماند به جا

ای ساربان کجا می روی                     لیلای من چرا می بری

تمامی دینم به دنیای فانی         شرار عشقی که شد زندگانی

به یاد یاری خوشا قطره اشکی     به سوز عشقی خوشا زندگانی

همیشه خدایا محبت دلها           به دلها بماند بسان دل ما

که لیلی و مجنون فسانه شود    حکایت ما جاودانه شود

تو اکنون ز عشقم گریزانی       غمم را ز چشمم نمی خوانی         در این غم چه حالم نمی دانی

پس از تو نبودم برای خدا                تو مرگ دلم را ببین و برو

چو طوفان سختی ز شاخه غم        گل هستی ام را بچین و برو

که هستم من آن درختی               که در پای طوفان نشسته

همه شاخه های وجودش              ز خشم طبیعت شکسته

....

خواننده: محسن نامجو

 


86/8/13::: 11:4 ع
نظر()