امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود:
إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لا یَقُولُ ذلِکَ سِوانا إلاّ کَذّابٌ مُفْتَر، وَ لا یَدَّعیهِ غَیْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوىٌّ.
حقیقت -در همه موارد و امور- با ما و در بین ما اهل بیت عصمت و طهارت خواهد بود و چنین سخنى را هر فردى غیر از ما بگوید دروغ گو و مفترى مى باشد; و کسى غیر از ما آن را ادّعا نمى کند مگر آن که گمراه باشد.
ببحارالأنوار: ج 53، ص 191، ضمن ح 19.
توصیه های امام زمان (عج)
داعیان دروغین: باید بدانند که حق با ما ونزد ماست، جز ما کسی این سخن را بر زبان نمی راند، مگر دروغگوی تهمت زن و غیر از ما احدی این ادعا را نمی کند مگر آنکه گمراه و گمراه کننده است (1)
منکر امام زمان: بین خدای عز و جل و هیچ کس خویشاوندی نیست . هر کس مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نوح است(2)
زمان ظهور: اما وقت ظهور ما موکول و منوط به اراده خداوند است و هر کس برای آن وقت تعیین کند دروغ گفته است (3)
پی نوشت :
1-بحار، ج 53،ص 192/کمال الدین و تمام النعمه،ص 511/2-الغیبت طوسی،ص176/3-بحار، ج 53،ص111
شبی در خواب دیدم با خدای خود به گفتگو نشستهام.
پرسید: پس تو میخواهی با من گفتگو کنی؟
پاسخ دادم: اگر وقتی برای این کار داشته باشید.
و لبخندی زد: وقت من لایزال است
اکنون بگو چه سؤالی از من داری؟
پرسیدم: کدام فعل نوع بشر، بیشتر تو را متعجب میکند؟
و پاسخ داد:
اینکه از کودکی خود میگریزند و دوست دارند بزرگ شوند
و هنگامی که بزرگ شدند، دوست دارند بار دیگر کودک باشند.
اینکه سلامتشان را از دست میدهند تا به پول برسند…
و آنگاه، پول خود را خرج میکنند تا سلامتیشان را بار دیگر به دست آورند.
اینکه با تفکر زیاد در مورد آینده، فراموش میکنند که به حال فکر کنند
گویی، آنها نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.
اینکه به گونهای زندگی میکنند که گویا هیچگاه نخواهند مرد
و آنگونه
میمیرند که گویا هیچ وقت زنده نبودهاند.
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است
1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهاشان یکی است.
3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند
شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...
سلام.
چند وقته که سرما بیداد میکنه. مهمتر از اون مشکل کمبود گاز شهری هست که در اغلب خانه ها یا فشار گاز کم شده یا که قطعه.
این یک مسئله ست. مشکل دیگه ای که ایجاد شده یخ بندان شدن سطح خیابانها و کوچه هاست. این مسئله باعث شده بعلت خطر داشتن رانندگی در سطح شهر، بسیاری از شهروندان از بیرون آوردن ماشین شخصی خودداری کنند، به این امید که بتوانند از وسایل نقلیه عمومی و تاکسی ها یا آژانس ها استفاده کنند. ولی متاسفانه شاهد این واقعیت هستیم که تعداد اتوبوس ها و مینی بوس های شهری در این مواقع بحرانی بسیار کم شده. تاکسیران ها هم به جهت سرما یا ترجیح میدن تو خونه هاشون بمونن یا اینکه بدنبال مورد دربستی می گردن و یا اینکه نرخ کرایه ها را زیاد کرده اند.
من متاسفم برای این وضع ایجاد شده که بجای اینکه ستاد محترم بحران کشور در این مواقع بیشتر به فکر انتقال همشهریان باشه سعی در بحرانی جلوه دادن قضیه سرما و گاز و پیامدهای ناشی از اون و درخواست همکاری شهروندان میکنه.
من خودم دیروز بمدت حدود یک ساعت در ایستگاه اتوبوس منتظر ماشین بودم. متاسفانه اون مسیر طوریست که تاکسی یا اصلا گیر نمیاد یا اینکه تا پایان مسیر نمی برن.
بعد از کلی معطل شدن و یخ بستن اطلاع دادن که این مسیر یک ماشین بیشتر نداره و اون هم یخ زده.
حالا بماند که چی کشیدم تا یک مومن پیدا شد و من و بقیه را رسوند. ولی واقعا برای وضع حاضر در این مملکت متاسفم.
وضعیتی که تا پایان زمستان باید با آن سر کنیم و هیچ کسی هم پاسخگو نخواهد بود...